یَومَ لا یَنْفَعُ مال وَلا بَنُونَ إلاّ مَن ْأتی الله بِقَلْبِ سَلیمْ»
« صفای باطن» با « درمان دل»

درسایه ی لطف و مرحمت خدا، مدتی است که همه‌ی ما، « ایمان» را به منظور « آباد نمودن درون» و «اسلام» را درجهت «آبادکردن برون» وتنظیم زندگی برگزیده، که جای بسی شکرو سپاس است. اما روزی که پروردگار مهربان، شیطان ناسپاس و نافرمان را به دلیل تمرّد و سرپیچی‌اش که ناشی ازحسادت به انسان و جایگاه والای او نزد خدا بود، از درگاه خود راند، شیطان نیز دشمن قسم خورده‌ی ما شد و مطمئن باشیم از وسوسه و گمراهی ما یک لحظه هم کوتاهی نکرده و نخواهد کرد و متأسفانه در این راه موفقیت‌هایی نیز داشته است. اما این موجود شرور و این متمرّد مغرور هیچ گاه حریف «مخلصین و مجاهدین واقعی در راه خدا» نگردیده و نخواهد شد.

کسانی که « قلب» خویش را طبق فرمان، از زنگار و غبار رذایل پاک وآن را با «یاد» و«ذکر» او آباد کنند وآن گاه مستانه‌وار در راه محبوب گام می‌نهند وجان می‌دهند.

به منظور دست یابی به این مهم و در کنار آن چه تا کنون انجام داده‌ایم، تصمیم گرفته‌ایم هر هفته، موضوعی را با نام «آبادی درون» نوشته وآن را تقدیم شما بازدید کنندگان سایت نماییم. ضمن طلب توفیق از پروردگار، منتظر دعای خیر، نقد و نظر و دریافت آثار پر خیر و برکت همه‌ی خواهران وبرادران خود هستیم و اینک موضوع این هفته را تحت عنوان «صفای باطن» با «درمان دل» تقدیم می‌داریم:

چرا همیشه به فکر درمان جسم هستیم ولی از «درمان دل» گشته‌ایم غافل؟ مگر «دل» بیمار نمی‌شود که مداوایش کنیم؟ در حالی که پروردگار، مشتری «دل‌های با صفا»، بی‌کینه وحسد، بی‌غرور و خودپسندی و « صاحبان صدق و وفا» ست. دل نیز همچون دیده، کور می‌شود و همچون آیینه غبار می‌گیرد و زنگار، سخت می‌شود همچون سنگ،گرفته می‌شود و تنگ، بسته و قفل می‌گردد همچون درب.

اگر «سنگدلان»، «کوردلان»، «بیماردلان» و «تیره‌دلان» به دلیل «فراموشی خداوند خالق» نمی‌دانند به چه دردی گرفتارند، جای تعجب نیست ولی این بیماری و غفلت ازاین دردها، شایسته‌‌ی انسان مسلمان نیست.

گاهی «دل» بت‌خانه‌ای می‌شود و تو می‌پنداری که خداوند در خانه‌ی دلت جای گرفته است. گاهی «دل» بیمار می‌گردد و حتی لذیذترین «معارف قرآنی» و «هدایت‌های یزدانی» هم در کام جان مزه نمی‌کند و گران‌بهاترین گوهرها نیز به مزاج آن نمی‌سازد. همان طور که خانه را از غبار و آلودگی پاک می‌کنی و سپس مرتب و منظم می‌سازی تا پذیرای مهمانی عزیز باشی «خانه‌ی دل» را هم باید از ریا و گناه گردگیری کنی سپس برادرم و خواهرم، با چند مشت «آب توبه» صورتِ «دل» را پاکیزه ساز، با «تلاوت» روزانه‌ی قرآن» باطن آن را نیز قوی و با «عمل صالح» آن را ایمن و مطمئن گردان. و چه دنیای شگفتی است این «دنیای دل»:

اگر «امیر» آن نباشی «اسیر» آن خواهی شد، اگر «خدا» را مهمانش نسازی، «شیطان» آن را اشغال خواهد کرد. هرآن‌چه را می‌خوانیم، می‌بینیم و می‌شنویم با رشته‌های نامرئی، خواهی نخواهی اثرات‌شان بر «دل» خواهد ماند پس برای داشتن «قلبی پاک» و مطمئن و درون مایه‌های متعالی و سالم، باید به کنترل و مراقبت از این دریچه پرداخت: مراقبت از «دیده»‌ها و «گوش»ها و مواظبت بر «زبان» و این یعنی «در بانی دل».

کتابچه‌ی دلِ ما از واژه‌ها و تعبیراتی نگاشته می‌شود که به وسیله‌ی «زبان»، «دیده» و «گوش» انتخاب می‌گردد. به همین دلیل، عارفان بزرگ نسبت به آن چه بر «دل» وارد می‌شود وآن چه بر ذهن‌ها القا می‌گردد، حساس و مراقب بوده و یکی از عوامل رسیدن به رشد روحی و معنوی را «نگهبانی دل» دانسته‌اند.

«رسول گرامی» اسلام فرمود: «دل»های بندگان ظرف‌های خدا هستند و من آن‌ها را «پاک‌تر» و «با صفاتر»، «رقیق‌تر» و «استوارتر» دوست دارم؛ زیرا «دل»‌های عاشقان امّت، جام‌های شراب ربوبّیت‌اند و هر«دل» که از آلودگی‌ها صاف‌تر و برمؤمنان مهربان‌تر باشند، آن «دل» به حضرت عزّت نزدیکتر و عزیزتر است؛ زنهار تا «دل» را عزیز داری و وی را از کدورت‌های «هوا و هوس» و «شهوت» و «شهرت» نگهداری! که «دل» لطیفه‌ای است ربّانی و نظرگاه سبحانی.

هرگــز دلم ازیاد تو غــــــــافل نشود
گر جــان بشود، مِهرِ تو از دل نشود
افتاده ز رویِ تو در آینــــــــــــه‌ی دل
عکسی که به هیچ روی زایل نشود